2024-03-29T01:02:37Z
http://jips.ippi.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=328
مجله علوم و تکنولوژی پلیمر
IJPST
10163255
10163255
1392
26
6
اثر افزایندههای نفوذ برسامانههای دارورسانی تراپوستی ضددرد به روش طراحی آزمون پاسخ رویه
علی
مقیمی اردکانی
سید مجتبی
تقیزاده
برای رفع نفوذپذیری کم پوست در برابر اغلب داروها در دارورسانی تراپوستی، از افزایندههای نفوذ پوستی میتوان استفاده کرد. در تحقیق پژوهش حاضر برای دستیابی به سامانه مناسب با استفاده از طراحی آزمون روش پاسخ رویه به روش Box-Behnken اثر افزایندهای نفوذ بر رهایش دارو و خواص چسبندگی سامانههای دارورسانی تراپوستی دارو در چسب حاوی داروی مسکن بوپرنورفین مطالعه شد. بوپرنورفین داروی مسکن است که برای تسکین دردهای مزمن کاربرد دارد. در این پژوهش، متغیر مستقل افزایندههای نفوذ تویین ۸۰، لوریل الکل و لیولینیک اسید و متغیرهای وابسته مقدار داروی رهایش یافته از سامانه، خواص چسبندگی چون مقاومت پوستگی و چسبناکی است. نتایج آزمون چسبندگی نشان داد، اختلاط همه افزایندههای نفوذ تا %۱۲وزنی، چسبناکی و مقاومت پوستگی را افزایش داد. ولی، درباره مقاومت پوستگی از بین افزایندههای نفوذ گفته شده فقط تویین ۸۰ باعث کاهش مقاومت پوستگی شده است. نتایج آزمون رهایش نیز حاکی از آن است که در میان افزایندههای نفوذ استفاده شده اختلاط تویین ۸۰ در سامانه بیشترین مقدارتجمعی داروی آزاد شده (۰/۰۰۶±۴۶۲/۹ میکروگرم) نسبت به مقدار تجمعی داروی آزاد شده در نمونه حاوی لیولینیک اسید (۰/۰۰۵±۳۵۷/۹ میکروگرم) و نمونه حاوی لوریل الکل (۰/۰۰۱±۲۶۹/۵ میکروگرم) را دارد.
بوپرنورفین
افزاینده نفوذ پوستی
طراحی آزمون
رهایش دارو
خواص چسبندگی
2014
02
20
473
459
http://jips.ippi.ac.ir/article_998_5ce213ca230d6d3c41d101aead323999.pdf
مجله علوم و تکنولوژی پلیمر
IJPST
10163255
10163255
1392
26
6
سنتز و شناسایی پلی(دیمتیل سیلوکسان) ω-هالوژندارشده
مجتبی
فرخی
مهدی
عبداللهی
پلی(دیمتیل سیلوکسان) به دلیل خواص استثنایی مانند کشش سطحی و آبگریزی زیاد، تراوایی گاز زیاد، انعطافپذیری زیاد در دمای محیط، زیستسازگاری خوب و دمای انتقال شیشهای بسیار کم مورد توجه بسیار قرار گرفته است. از سادهترین روشهای استفاده از این خواص در کوپلیمرها، استفاده از پلی(دیمتیل سیلوکسان) به عنوان درشتآغازگر در پلیمرشدن رادیکالی کنترل شده است.در این پژوهش، پلی(دیمتیل سیلوکسان) ω-هیدروکسیل به وسیله آزمونهای طیفسنجی زیر قرمز تبدیل فوریه (FT-IR)، طیفسنجی رزونانس مغناطیسی هسته پروتون (1H-NMR) و رنگ نگاری ژلتراوایی(GPC) شناسایی شد. نتایج نشان داد، مقداری ناخالصی در نمونه تجاری پلی(دیمتیل سیلوکسان) ω-هیدروکسیل وجود دارد. برای بررسی واکنشپذیری این ناخالصیها از واکنشهای عاملدار کردن استفاده شد.پلی(دیمتیل سیلوکسان) ω-هیدروکسیل از واکنش با ۲-برموپروپیونیل برمید و α-برموایزوبوتیریل برمید با موفقیت برمدار شد. از این درشت مولکول ω-برمدار شده میتوان به عنوان درشت آغازگر در پلیمرشدن رادیکالی انتقال اتم استفاده کرد. در ادامه، پلی(دیمتیل سیلوکسان) ω-برمدارشده با سدیم یدید در استون خشک یددار شد. برمدار و یددارشدن ببا آزمونهای FT-IR،1H-NMR و GPC تایید شد. نتایج GPC نشان داد، با عاملدار کردن و شستشوی پلی(دیمتیل سیلوکسان)، ناخالصیهای با وزن مولکولی زیاد از بین میروند ولی همچنان مقادیری از ناخالصی باقی میماند. پیکهای مربوط به ناخالصیهای باقی ماندهدر طیفهای 1H-NMR نمونههای عاملدار شده بدون تغییر در شدت و مکان شیمیایی با وضوح بیشتری قابل مشاهده بود که نمایانگر خنثی بودن آنها در واکنشهای اصلاح شیمیایی حکایت است. به عبارت دیگر، این ناخالصیها فاقد گروه هیدروکسی هستند.
پلی(دیمتیل سیلوکسان)
عاملدار کردن
سنتز و شناسایی
ناخالصی
طیفسنجی رزونانس مغناطیسی هسته پرتون
2014
02
20
484
475
http://jips.ippi.ac.ir/article_921_7663471c82ca814824d10ee3a4eb8261.pdf
مجله علوم و تکنولوژی پلیمر
IJPST
10163255
10163255
1392
26
6
خواص فیلم نانوکامپوزیت پلی(لاکتیک اسید) حاوی نانوالیاف سلولوز اصلاح شده
هادی
الماسی
بابک
قنبرزاده
جلال
دهقاننیا
در این پژوهش، فیلم نانوکامپوزیت پلی(لاکتیک اسید) (PLA) حاوی نانوالیاف سلولوز (CNF)، با استفاده از روش ریختهگری محلول (روش قالب گیری) تهیه شد. برای بهبود سازگاری و اختلاط پذیری با پلیمر، CNF با اولئیک اسید وارد واکنش شده و اصلاح شد. نانوالیاف سلولوز اصلاح شده (MCNF)، قطبیت و ماهیت بلوری کمتری نسبت به CNF طبیعی نشان داند. در ادامه، MCNF به ترکیب فیلم PLA اضافه شده و اثر آن بر خواص شیمی- فیزیکی پلیمر بررسی شد. شکلشناسی سطحی فیلمها با استفاده از آزمون میکروسکوپ نیروی اتمی نشان داد، با افزایش مقدار نانوالیاف، زبری سطحی فیلمها افزایش مییابد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی پویشی تهیه شده از سطح شکست فیلمها، تأییدکننده پراکنش مطلوب و یکنواخت MCNF در غلظتهای کم است. درحالیکه در غلظت ۱۲%، نانوالیاف در داخل شبکه پلیمر تجمع یافته و تشکیل کلوخه دادند. نتایج آزمون DSC نشان داد، دمای ذوب فیلمهای نانوکامپوزیت بهطور معناداری بیشتر از فیلم PLA خالص است. همچنین با افزایش مقدار MCNF، درجه بلورینگی فیلمها نیز افزایش یافت. آزمون پراش پرتو X نیز تأیید کرد} با افزایش مقدار نانوالیاف، درصد تبلور فیلم PLA افزایش مییابد. در غلظت ۸% MCNF، استحکام کششی و مدول یانگ فیلم نانوکامپوزیت به ترتیب تا ۲ و ۱/۵ برابر مقادیر آن در فیلم PLA خالص افزایش یافت. این نتایج مطلوب را میتوان به اثر اصلاح سطحی و درنتیجه پراکنش مطلوب نانوالیاف در شبکه فیلم PLA نسبت داد. هرچند که در غلظتهای بیشتر (۱۲%)، MCNF به حالت انبوهه درمیآید.
پلی(لاکتیک اسید)
نانوالیاف سلولوز
اصلاح سطحی
ساختار بلوری
خواص گرمایی
2014
02
20
497
485
http://jips.ippi.ac.ir/article_922_44ca6d6190213351a4e9141ff7f10df4.pdf
مجله علوم و تکنولوژی پلیمر
IJPST
10163255
10163255
1392
26
6
اثر نانوذرات و سرعت برش بر تولید اکستروژنی اسفنج پلیاستیرن در مجاورت گاز نیتروژن
حسین
شریفپور
محمدحسین
نویدفامیلی
محمد
آکو
سید اسماعیل
زکیان
این مطالعه تلاشی برای کنترل ساختار اسفنج پلیمری با استفاده از کنترل سرعت برش در حدیده مسطح مستطیلی و نانوسیلیکا در یک فرایند اکستروژنی است. در این پژوهش، از پلیاستیرن با مصرف معمولی به عنوان زمینه پلیمری، نانوذرات سیلیکا به عنوان عامل هستهزا، گاز نیتروژن به عنوان عامل دمش و تولوئن نیز استفاده شده است. برای پراکنش بهتر نانوذرات در سطح زمینه ترکیبی از روشهای محلولی و مذاب و برای تولید اسفنج از اکسترودر دوپیچی همسانگرد استفاده شد. اثر سرعت برش در حدیده مسطح مستطیلی، اندازه نانوسیلیکا و درصد وزنی نانوسیلیکا بر چگالی اسفنج، چگالی سلول و متوسط اندازه سلول مطالعه شد. برای شناسایی پارامترهای اساسی اسفنج (چگالی سلول و اندازه سلول) میکروسکوپ الکترون پویشی استفاده شد. نتایج نشان داد، افزایش سرعت برش حدیده از min-1 8 به min-1 12 با شکستن سلولهای بزرگ به چند سلول کوچکتر، باعث افزایش %۶۱ چگالی سلول و کاهش %۱۸ درصد اندازه متوسط سلولها شده است. با کوچک ترشدن اندازه نانوسیلیکا از nm40 بهnm 12، چگالی سلول ازcell/cm3 108×24/1 بهcell/cm3 108×73/1 افزایش و متوسط اندازه سلول از mm 5/11 به mm 9 کاهش یافته است. همچنین، در بین مقادیر مختلف نانوسیلکا (۰/۱، ۲ و %۴ وزنی) اسفنج حاوی %۲ وزنی از نانوسیلکا دارای بیشترین چگالی سلول شده است. دلیل این موضوع نیز وجود نانوذرات سیلیکا به عنوان مراکز هسته گذاری و تسهیل در ایجاد هسته بوده است. در کل نانوکامپوزیت حاصل از %۲ وزنی نانوسیلیکا ۱۲ نانومتری در سرعت برش min-1 ۱۲ بیشترین چگالی سلول و کوچکترین اندازه سلول را نشان داده است.
تولید اکستروژنی اسفنج
نانوکامپوزیت
سرعت برش
نانوسیلیکا
پلیاستیرن
2014
02
20
511
499
http://jips.ippi.ac.ir/article_1020_162014ccb1f840022d729e9238a6a102.pdf
مجله علوم و تکنولوژی پلیمر
IJPST
10163255
10163255
1392
26
6
استفاده از سیکلوهگزانول به عنوان کمکعامل سطحفعال در ساخت ذرات جدید میانمتخلخل سیلیکا
محمدعلی
سمسارزاده
میلاد
فردی
در ساخت ذرات میان متخلخل سیلیکا، هندسه، اندازه حفرهها، حجم ویژه و خواص سطحی ذرات میتوانند به وسیله انتخاب روش و محیط ساخت، نوع قالب، کمکحلال و کمکعامل سطح فعال، بسیار تحت تاثیر قرار گیرند. در این پژوهش، ذرات جدید SPB (ذرات میانی متخلخل سیلیکا، به روش سل- ژل و با استفاده از کوپلیمرهای سه قطعهای به عنوان قالب) از مخلوط دو کوپلیمر، پلیپروپیلن گلیکول- قطعه – پلیاتیلن گلیکول- قطعه- پلیپروپیلن گلیکول (PPG-b-PEG-b-PEG) و پلیاتیلن گلیکول-قطعه- پلیپروپیلن گلیکول- قطعه – پلیاتیلن گلیکول (PEG-b-PPG-b-PEG) در سامانه نرمال اکتان- آب، ساخته شدند. از تترا اتیل اورتو سیلیکات به عنوان منبع سیلیکا، سیکلوهگزانول به عنوان کمکعامل سطح فعال نرمال اکتان به عنوان کمکحلال و سیتریک اسید به عنوان کاتالیزور استفاده شد. حجم و سطح ویژه، قطر حفرهها، شکلشناسی، ریزساختار و تخلخل ذرات SPB با استفاده از تصاویر پراش پرتو X، میکروسکوپ الکترونی پویشی (SEM) و جذب و دفع نیتروژن (آزمونBET) بررسی شد. نتایج بهدست آمده نشان داد، استفاده از مخلوط دو کوپلیمر قطعهای در ساخت ذرات SPB1,2، باعث کنترل توزیع اندازه حفرهها از غیر نرمال به نرمال و ایجاد حفرههای با قطر میانگین حدود ۹ نانومتر میشود. افزون بر این، صورتبندی صندلی سیکلوهگزانول به عنوان کمکعامل سطحفعال بزرگ، با اثر بر مخلوط کوپلیمرهای قطعهای باعث افزایش یکنواختی و بازده ذرات میان متخلخل سیلیکا SPB1,2 میشود که افزایش بازده در این ذره تقریبا دو برابر ذره SPB1 است. در این باره، اثر سیکلوهگزانول و کوپلیمر قطعهای دوم بر فرایند تولید میسلها و تشکیل قالبهای جدید نیز مورد بحث شده است.
میانمتخلخل
ذرات سیلیکا
کوپلیمر قطعهای
کمکعامل سطحفعال
جذب و دفع نیتروژن
2014
02
20
524
513
http://jips.ippi.ac.ir/article_919_122131cc17ec0e02db084fb8f3575021.pdf
مجله علوم و تکنولوژی پلیمر
IJPST
10163255
10163255
1392
26
6
کارایی حفاظت گرمایی ایروژلهای کربنی پرشده با ماده تغییر فاز منیزیم کلرید هگزاهیدرات
علی
کاظمی
ایمان
ناصری
احمدرضا
بهرامیان
ایروژل های کربنی نوع خاصی از اسفنج هاس سلول باز با چگالی کم، تخلخل پیوسته و اندازه حفرههای نانومتری هستند که از زمینه ذرات شبهکلوئیدی به همپیوسته در ابعاد نانومتری تشکیل شدهاند. مواد تغییر فاز نیز موادی با گرمای نهان ذوب زیاد هستند که هنگام تغییر فاز قابلیت جذب و آزادسازی مقادیر زیادی انرژی گرمایی را دارند. این مواد هنگام تغییر فاز همانند حائلی در برابر عبور گرما عمل کرده و از انتقال گرما جلوگیری میکنند. این عامل سبب استفاده از این مواد در کاربردهای حفاظت گرمایی شده است. در این پژوهش برای بهبود خواص گرمایی ایروژلهای کربنی اثر اضافهکردن ماده تغییر فاز منیزیم کلرید هگزاهیدرات (دمای ذوب ۷/۱۱۵درجه سلسیوس) مطالعه شده است. از آزمون عملکرد گرمایی و نیز آزمون های DSC وSEM به ترتیب برای مقایسه رفتار دما- زمان ایروژل های ساخته شده، تعیین گرمای نهان ذوب ماده تغییر فاز، مشاهده ریزساختار و بررسی اندازه حفرهها در نمونه های ساخته شده، استفاده شده است. بررسی نتایج بهدست آمده نشان داد، استفاده از مواد تغییر فاز در درصدهای کم اثر چندانی بر بهبود خواص گرمایی ایروژل کربنی ندارند، این در حالی است که با افزایش درصد ماده تغییرفاز، خواص گرمایی ایروژل بهبود می یابد. در آزمون عملکرد گرمایی در شرایطی که فقط یک سطح نمونه در دمای ۳۰۰ درجه سلسیوس قرار داده می شود، مشاهده شد که در نمونه های پرشده با درصد زیادی از مواد تغییر فاز، سرعت افزایش دمای سطح دیگر به شدت کاهش یافته و در محدوده دمایی ° ۱۱۵ تا °۲۰۰ کاهش شیب قابل ملاحظه ای در افزایش دمای نمونه نسبت به نمونه های ایروژل کربنی بدون ماده تغییرفاز، اتفاق میافتد
مواد تغییر فاز
ایروژل کربنی
خواص گرمایی
گرمای نهان ذوب
ایروژل نووالاک
2014
02
20
535
525
http://jips.ippi.ac.ir/article_923_a2434f92a130d10bbaeff9cf58386a7b.pdf
مجله علوم و تکنولوژی پلیمر
IJPST
10163255
10163255
1392
26
6
سینتیک پخت رزین اپوکسی - نووالاک دارای بازدارنده شعله تترابرموبیس فنول A، با استفاده از روش گرماسنجی همدما
فاطمه
شکرالهی
علیرضا
مهدویان
پروین
شکرالهی
در این پژوهش، سینتیک پخت سامانه رزین اپوکسی - نووالاک به همراه تترابرموبیس فنول A به عنوان بازدارنده شعله، با استفاده از عامل سخت کننده نادیک متیل انیدرید و در مجاورت مقادیر مختلف شتابدهنده آمینی به نام بنزیل دیمتیل آمین بررسی شد. مطالعه سینتیکی با استفاده از روش گرماسنجی پویشی تفاضلی (DSC) با آزمونهای هم دما و در دماهای ۱۰۰، ۱۱۰، ۱۲۰ و ۱۳۰ درجه سلسیوس، انجام شد. نتایج حاصل از آزمونهای گرماسنجی هم دما، افزایش سرعت واکنش پخت با افزایش مقدار شتابدهنده و دمای پخت را نشان داد. برای اندازهگیری درجه تبدیل در محاسبات سینتیکی، گرمای کل واکنش پخت با استفاده از آزمون DSC ناهم دما بهدست آمد. مؤلفههای سینتیک واکنش پخت، بر اساس دادههای حاصل از آزمونهای هم دما و با استفاده از روش ارائه شده توسط کمال و سرور معین شد. نتایج حاصل نشان داد، در ابتدا تمام مؤلفههای واکنش پخت سامانه اپوکسی فقط تحت تأثیر دمای پخت و مقدار شتابدهنده بوده و نتایج حاصل از مدل استفاده شده با نتایج تجربی هماهنگ است. پس از رسیدن درجه تبدیل واکنش پخت به حدود %۶۵، دادههای نظری از نتایج تجربی انحراف نشان میدهد که به اثر پارامتر نفوذ ربط داده میشود. به عبارت دیگر، واکنش پخت تا مرحله شیشهای شدن، رفتار خودکاتالیزوری نشان داده و بهخوبی با مدل استفاده شده شامل ثابتهای سرعت k1 و k2 و دو درجه واکنش m و n قابل توصیف است. با شروع پخت و تشکیل شبکه و شیشهایشدن سامانه، واکنش پخت بیشتر در کنترل نفوذ بوده و در این حالت نیز با واردکردن پارامتر نفوذ نتایج بهدست آمده با دادههای تجربی هم خوانی خوبی را نشان داد.
رزین اپوکسی - نووالاک
بازدارنده شعله
تترابرموبیس فنول A
سینتیک پخت
گرماسنجی همدها
2014
02
20
547
537
http://jips.ippi.ac.ir/article_924_1603686409e1699268a5082d973b368a.pdf